۲۳ شهریور ۱۳۸۸

رها

رها باش ، آزاد چون پر کاهی در انبوه قطرات عجول باران ! شب پرستان را به نازکی دلت نزدیک نکن، زیرا که محفل روشن و آرام دلت تاریک و آشفته می گردد ! پرواز کن ، اما نه چونان پرنده یی که در هراس ساچمه ی تفنگی ست ! همچون قاصدک بی مقصدی که فقط لذت پرواز کردن را تجربه می کند ! و سپس ، در گنگی بادهای وحشی ، ذره ذره بال هایش را از دست می دهد ، و در یک سقوط آزاد ، دچار مرگی زیبا می شود ./

هیچ نظری موجود نیست: